tanhai paizi

tanhai paizi

tanhai paizi

tanhai paizi

خدایا بدم اونقد بدم ک نای ادامه دادن ب این زندگیو ندارم..اونقد بدم ک صبا ساعت 6 از خواب میپرم..اونقد بدم ک نمیتونم برم سراغ گالری عکسام...اونققدد بدم ک ن میتونم تو خونه باشم ن برم بیرون ک مبادا خاطراتم بیاد جلو چشمو باز چشمام از اشک کل جاهایی ک خاطره داشتیمو تار ببینه...نابودم من نابود شدم وقتی برای بار دوم شکستم ..وقتی اونقد خاطره های خوب دورمو گرفته ک نمیدونم با تک تکشون چ کنم؟؟ وقتی همه چیز خوب پیش میره چطور ممکنه ک یهو همه چیز خراب شه...چ بدشانسی بالا تر ازین؟؟چجوری امیدوار باشم ب ادامه این زندگی؟؟وقتی کسیک زندگیمو عوض کرد حالا رفته؟؟؟؟؟خدایا چرا انقد دنیات عذاب اوره...چرا شادی ب بنده هات نیومده؟؟تا کی عذاب؟هر چی صلاحه همون بشه..فقط منو ازین حال نجات بده آمین

ساعت 2 بدازظهر دارم دیوونه میشم...هیچی اونجور ک میخوام پیش نمیره شادیم هیچوقت دووم نمیاره..شاید اشتباه کردم خاطره ساختم منک میدونستم ته رابطه جداییه..هیچ امیدی ندارم ب هیچی...از همینجا زندگی برام تموم شدس ازبد رفتن امید از شکست سنگین از مهسا از شکستم از شایان....شایان.....چقد غریبه داره میشه برام...بد نکرد هیچوقت ...هیچوقت خیانت نکرد شاید من بد بودم ک حالا ساده میخواد بره...فهمیدم همه چیز برای جفتمون خاطره شد...همه ی دو نفره هامون کل خنده هامون...نمیدونم شاید قسمت نبود....شاید صلاح نبود....شاید بد بودم....بغض داره خفم میکنه...حس میکنم ب تهه زندگی نزدیکم...یا حسین کمکم کن....