امشب چهار شنبه سوریه 97 و من باز هم از تنهایی نالانم. عجیبه برام که هر سال اسفند یه نحسیه خاصیو برام داره....
عجیبه ک اسفند برام اتفاقای تلخ میفته و من تنها میشم. یادم میاد اسفند 94 ک سر یه موضوع چقدر ناراحت بودم دم عیدی حالم بد گرفته بود حالا بماند که 94 به قبل رو یادم نمیاد. دقیقا شاید همه ی تو از همون اسفند 94 شروع شد شب عیدی باز اومدی تو زندگیم ک دیگ بدش اون من بودم ک سخت رو تو زووم کردم...چقدر دوست داشتم امسال عیدو با هم بودیم ولی تو هیچوقت نمیخوای چراهمیشه گند میزنی؟
کی شد ک من بهترین عیدو داشته باشم؟ کی سایه ی نحس این بدبیاریا از سرم کم میشه؟ کی تو کنارم بودی؟! کی منوخواستی؟!
باز هم تنهایی
حسودیم میشه ب بعضیا ک ی عاشق واقعی داشتن..موندم ادم ی سگ داشته باشه عاشقش میشه بد ی مدت پس چرا این بمن عادتم نکرد؟؟
باور نکردنیه این همه وقت با یکی باشی ک بهت عادتم نکنه..حتی ابراز پشیمونی نکنه بخاطر اشتباهش؟؟ مگ چقدر میتونی بد این همه مدت براش مهم نباشی ؟ ک هیییچ ک هیییچ ککشم نگزه؟ برام خیلی سواله همه اینا برام هززارتا سوال پیش میاد راجب این رابطه چراا انقد بی احساسی تو؟؟مگ هست دیگ کسی بی احساس تر از تو