گاهی از بابام متنفر میشم. بخاطر کل بدبختیایی ک بخاطرش کشیدم بخاطر همه ی خوشبخت نبودنام بخاطر کلی......ولش کن اصلا بلخره دختر عاشق پدرشه.
بابای من بدنیست اتفاقا خیلیم خوبه همه ی باباها بعضی وقتا عصبی میشن و چیزایی ک نباید بکن و میگن.
من امروز از خیلی چیزا متنفرم از تنهاییم از این تابستون از مهسا ک فک میکردم رفیقه و الان به جرعت میگم ک دلم میخواد سر به تنش نباشه.از دوس پسرش از همه از همه چیز از همه ی دوستاش از همه ی دوستام.من متنفرم از این دوره از زندگیه مزخرفم متنفرم ازینک خد ا هیچ کدوم از حرفای دل شکسته منو نمیشنوه. من از زمین و زمان متنفرم ک حتی یروزش قرار نیس بر وقف مراد من باشه.من ازاین سال متنفرم و دلم فقط سیگار میخواد ..1 ساعت دیگ امامزاده صالح میبینمت رفیق نداشته .